دیکشنری
داستان آبیدیک
electoral college
ɪlɛktəɹəl kɑlɪd͡ʒ
فارسی
1
عمومی
::
(امر) هیئت انتخاب كنندگان رئیس جمهور
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ELDERSHIP
ELDERWORT
ELDEST
ELDORADO
ELECAMPANE
ELECT
ELECT TO
ELECTION
ELECTION OF OFFICERS
ELECTIONEER
ELECTIVE
ELECTIVE AFFINITY
ELECTOR
ELECTORAL
ELECTORAL ACCOUNTABILITY
ELECTORAL COLLEGE
ELECTORAL DISINFORMATION
ELECTORAL MANAGEMENT BODY
ELECTORATE
ELECTRA
ELECTRA COMPLEX
ELECTRESS
ELECTRIC
ELECTRIC ARC
ELECTRIC CABINET
ELECTRIC CAPACITATED COVERING TOUR PROBLEM
ELECTRIC CHAIR
ELECTRIC CHARGE
ELECTRIC CIRCUIT
ELECTRIC CURRENT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید